-
روز سوم
دوشنبه 9 مرداد 1391 17:43
دیدم به خواب.... رفته در آغوش کودکی اینبار جای طعنه و شلاق، عروسکی دیدم به چشم خویش که باباش پشت هم میگفت: ای دخترکم جان من تکی دیدم فرود آمده امشب ستاره ای بر روی ماه تر از ماه پاره ای دیدم نوشته است درون کتابها: پاره نگشت گوشی و نه گوشواره ای دیدم که روی دوش عمو قد کشید و بعد... بر اسم شام یک خط ممتد کشید و بعد......
-
امام موسی صدر
شنبه 7 مرداد 1391 18:33
چشم آبی ترین امام در مثل مناقشه نیست اما از همان صدر اسلام تا به امروز موسی که شدی دیگر از آزادی خبری نیست مخصوصا اگر از نسل علی باشی فرقی هم نمیکند طرف مقابلت هارون است یا معمر ... که هر چه باشند مردگان بن بست تنهائیند و ... خدا خواسته آنقدر محبوس بمانی تا سرنوشت دلهای آهوان جهان باز از خراسان رقم بخورد ...
-
برای مادرم
شنبه 7 مرداد 1391 05:43
خیلی سریع پیر شدی مهربان من بر کوه عشق نقطه آتشفشان من در زیر آفتاب غضبناک زندگی بو دی درخت تا که شوی سایبان من حتی زبان فهم مرا با تو خوانده اند آنها که دیده اند تو را همزبان من چین وجود تو به چروک آبدیده شد هر خط نشان رنج من ای پر نشان من هرگز نبودم آنکه تو میخواستی ببخش مثل همیشه، مادر بهتر ز جان من
-
قبه
جمعه 6 مرداد 1391 21:03
شود گر اجابت دعا زیر قبه شوم آن غلامی که شد پیر قبه عزیزی ایران شهنشاهی مصر فدای یکی غمزه از میر قبه مرا چون رها کرد از بند دنیا گرفتار گشتم به زنجیر قبه چرا صید این دام پر اشتهایم سر و جان من باشد و تیر قبه؟ چرا گیر مشک و علم، گیر تلم چرا گیر شش گوشه، درگیر قبه؟ خدایا مرا باز گردان به این شهر که خوابم شود باز تعبیر...
-
به همین سادگی
شنبه 31 تیر 1391 18:05
در همین پیچیدگی های زمان، گاهگاهی ساده بودن لازم است منعطف، آری کمی پر پیچ و تاب، صاف مثل جاده بودن لازم است مثل سرو پر خرامان راست باش، پر صلابت، پر تلاطم، پر غرور پیش مرد روستایی همچو بید، ساکت و افتاده بودن لازم است جام ها را یک به یک باید شکست، بر سر منبر نشینان دغل جامه را باید درید و خورد می، گاهی اهل باده بودن...
-
رگ غیرت
جمعه 30 تیر 1391 12:28
رگهای غیرت وتنم درد میکند ای مرگ من برس که تنم درد میکند کاشانه همیشگی ام باز کن دهان در گوشه کمد کفنم درد میکند از این ذلیل تر تو مخواهم به روزگار آوخ که شیوه سخنم درد میکند از هر طرف هجوم کلاغان هیز و زشت من ریشه های نارونم درد میکند وقتی لباسها به تنم زار میزنند شاید که جیب پیرهنم درد میکند آنها به نام مادری ام حرص...
-
نذر علی علیه اسلام
یکشنبه 14 خرداد 1391 12:32
هدیه به روح مرحوم پدرم کعبه در ماه رجب شد قبله گاه عاشقان شد طوافش واجب و گردید راه عاشقان کرد اجلال نزول از عالم بالا امیر باز شد دیوار خانه در نگاه عاشقان روی دست آفتاب مهربانی خانه کرد آیه آیه خواند پیش از وحی ماه عاشقان تکیه زد بر تخت جان و سلطه بر دلها نمود رعیتش را کرد گلچین پادشاه عاشقان ما به دور حضرت ارباب...
-
جانباز ۲
یکشنبه 14 خرداد 1391 05:20
امروز اگر این آسمان آبیست از توست رنگی اگر بر این کمان باقیست از توست ما خوب میدانیم که: ایران اگر از لوث وجود دشمنان خالیست از توست
-
جانباز ۱
چهارشنبه 10 خرداد 1391 12:59
پایمردی که پای او جا ماند ... روی مینهای گوجهای در جنگ آخر هفته در صف اتوبوس روی یک صندلی نازک و تنگ ... با نفسهای تند و پی در پی دست هایی که پر ز تاول بود چرخ گِل دار را تکان میداد فکر یک "راهِ" فکر یک "حل" بود پلههای ضمخت ... روحش را با تمام وجود میآزرد مرد گلدان شمعدانی ها داشت در خاک...
-
نذر امام هادی علیه اسلام
شنبه 23 اردیبهشت 1391 13:30
هر چه در توضیح المسائل گشتم ندیدمت باب نجاسات را زیر و رو کردم ... نبودی!!! آخر... از نوشتن نامت روی کاغذ هم پرهیز میکنند... شاید این هم مساله ای جدید است در احکام فقه در قیاس با تو نعوذ بالله سگها فرشته اند...
-
...
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 17:54
تو با هر کس که خندیدی تنم چون بید ... میبینی؟ گسل هایم از این آوار میلرزید ... میبینی؟ نگاهت در افق رد شد ز خط دیدم و آنگه دلش آتش گرفت از ماتمم خورشید ... می بینی؟ ز گلزار لبت یک شاخه نیلوفر به دستش بود همه آرامش مرداب را دزدید ... می بینی؟ و روی موج همچون شب سیاه گیسوانت باد ... به عطر آه در پای دلم پیچید ... می...
-
بابونه
جمعه 8 اردیبهشت 1391 02:57
بوته های بابونه جنگل های افرا برج های فرانفورک و ویلاهای هامبورگ حتی هوای پاک هالبر اشتاد با آن باران بهاری و روحبخشش را با دود اگزوز موتورهای صد و بیست و پنج عوض نمیکنم وقتی که مرا برای شنیدن صدای حاجی به شاه عبدالعظیم میبرند ... هالبر اشتاد 4 اردیبهشت
-
قطار
جمعه 8 اردیبهشت 1391 02:54
قطار میرود به سوی مقصدی که ناکجاست قطار میرود ... همان که حامل من و شماست اگر همه مسیرهای شهر راه آهنی است قطار را ببر به سمت جاده ای که از طلاست بلیط ها اگر چه کنترل نمیشوند ظاهرا در ایستگاه آخرین چه گیت ها که پا بجاست به انحراف رفته ایم ای مسافران زندگی خطا ز تک تک من و شما ... خطا ز ماست به سیل سنگ ریزه ها هجوم گر...
-
قفس
چهارشنبه 30 فروردین 1391 14:57
قفس ندیده کجا قدر بال میداند؟ کدام دانه خبر از کمال میداند؟ غلام آن قمرم که رسیدن خود را به قرص کامل ماه از هلال میداند عزیز دار جوانی که باغبان فلک جدا حساب رسیده ز کال میداند هر آنکسی که فراموش کرد عبد خداست کمین نهایت او را زوال میداند
-
اسیر نفس
سهشنبه 18 بهمن 1390 00:10
اسیر نفسم و جز خویش شیطانی نمی بینم به آئینه شدم خیره ... نه... انسانی نمیبینم زلیخایم نظر افکند در چاه و فراری شد منم آن یوسفی که ... هیچ خواهانی نمیبینم میان هفت دریایم و ساحل جز سرابی نیست بیابان در بیابان ... قطره بارانی نمیبینم از آن روزی که ظرفم را ز بی میلی شکست و رفت شدم لیلای قلب خویش و احسانی نمیبینم ... به...
-
نگاه تو
سهشنبه 13 دی 1390 21:23
خوشم به خلوت خود با خیال و خاطره ات و چشم های نجیب و نگاه باکره ات کجا به غیر محیط وجود تو یکجاست دوا و درد ... دو خط از شعاع دایره ات نه کوه نور نه دریا ... چرا به سمت دلم کشیده لشکری از خنده های نادره ات؟؟ گره زدم سر زلف تو را به بند دلم چقدر شانه شکسته در اینهمه گره ات *** شبیه حضرت موسی ... و یا نه ... فرعونی که...
-
پیراهن مشکی
یکشنبه 4 دی 1390 15:19
عجیب رابطه ای بین ابرهای بهار و رنگ مشکی پیراهنم برای نگار صدای رعد محرم و نور برق غمش نوید داد به چشمم که گریه کن و ببار به رگ رگ تن من رودهای سیل آسا هجوم برد به سدی شکسته و بیمار کویر لایتناهی جوانه زد... برخواست تپش تپش ضربانش دوباره هشت و چهار ... شروع سال جدید و شروع غصه نو من و محول الاحوال و دوری از اغیار
-
تک بیتی
شنبه 21 آبان 1390 23:09
یک تک بیتی بمناسبت عید غدیر ما را به غیر حب علی (ع) نیست در جهان تاجی شکوهمند که آن را به سر کنیم
-
گردو
یکشنبه 17 مهر 1390 13:24
1) قاطری را دیدم با تابعیت ایرانی – کانادایی بعد از چند سالی کار کردن در خط میدان احزاب تا فلکه اختلاس دیگر انشاء نمیبرد در آخور نشسته بود و به ریش مردم میخندید 2) هر گردی گردو نیست ولی جهان شبیه به گردو است هر قدر هم موقع خوردن مراقب باشی باز دستانت سیاه میشود ۳) از: یک مقام مسئول به: فدراسیون بازی های محلی زبان بازی...
-
دو راهی
چهارشنبه 13 مهر 1390 13:13
اگر ز عشق غزل گفته ام اگر از کین ... اگر به کفر سخن رانده ام اگر با دین ... اگر به دیر مغان در پی شراب کهن ... و یا به صومعه در گیر و دار مهر و جبین ... اگر برای عبادت به هدیه دل بستم ... بهشت، خانه زیبا، فرشته، حورالعین ... اگر که دغدغه ام در بیان اصوات است ... تکان نمیخورد ار نافم از والضالین ... اگر که پشت علی...
-
جام هلالی
یکشنبه 3 مهر 1390 22:46
این شعر رو بصورت اول نوشتم و شاعر خوب و توانمند جناب مصطفی پور کریمی به شکل دوم پیشنهاد دادند من هر دو صورت رو دوست دارم Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 باختم هستی ام و خوش به خیالی هستم حرفها دارم و در وصف تو لالی هستم دستچین کرده تو را باغنگهدار فلک مانده در باغچه ام... میوه...
-
حقیقت
سهشنبه 29 شهریور 1390 20:23
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA ممکنه چند بیت از این مثنوی تکراری باشه چون در یه مثنوی اعتراضی دیگه کار شده بوده که قبلا نوشته بودم به نام خالق حق و حقیقت بگویم ماجرایی از طبیعت طبیعت خوی حیوانی، طمع، آز ز انسانهای صدرنگ و دغل باز مرام پول، بیت المال، پستی گذشت از حق، تسامح، خودپرستی مهندس های فرهنگ چپاول...
-
مطروحه جانباز شهید
یکشنبه 20 شهریور 1390 19:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA نشئه شدی از نسیمی در راه میخانه دل دیدی خراباتیان را مسکور پیمانه دل با انجم دل ربودی جامی ز دستان ساقی از دفتر سرخ ایثار، در بزم جانانه دل سرمست از عطر جانان شب زنده داری نمودی رنگین جگر کردی ازعشق، گشتی تو افسانه دل دل دادی از دست، آنگه، آن راز پنهان عیان شد خندید لیلا و...
-
تک بیتی
یکشنبه 6 شهریور 1390 19:43
پیشاپیش عید فطر مباک و یک تک بیتی تقدیم تمام دوستان همدل مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
-
تکرارها
سهشنبه 1 شهریور 1390 11:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA خوانده ام نام شما را بارها شد دهان خوشبو از این تکرارها ها کنم یا آه، نی، هو میکشم رفت از آئینه ام زنگارها نار می افشانم از صهبای چشم نور میریزم به پای یارها دق زدن ۱ هایم به ابواب شماست سینه شد گنجینه اسرارها شهد شیرین وصالم گشت، مرگ ۲ چونکه با شه میکنم دیدار ها گفته اند این...
-
شن دریایی
چهارشنبه 26 مرداد 1390 11:16
میرفت ولی دلش هنوز اینجا بود ویرانه منزلش هنوز اینجا بود برگشت سوار موج بعدی زیرا آرامش ساحلش هنوز اینجا بود
-
غم نان
دوشنبه 17 مرداد 1390 16:41
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA و سایه غم نان بر اجاق می افتد همینکه حادثه ای اتفاق می افتد ... رئیس شرکت و یک مرد ... حرف تعدیل و ... زنی که از نفس و ... اشتیاق می افتد برای رفع چنین مشکلی گمان میکرد میان خیر و شَرِ او فراق می افتد اگر که فقر بروی کسی دری وا کرد فساد پشت سرش در اتاق می افتد یکی در این سر...
-
پیامبر من ...
چهارشنبه 12 مرداد 1390 17:35
یک جمله زیبا از شاعر توانمند جناب آقای کرمی باعث سرایش این شعر شد: پیغمبرِ درونِ من امشب قیام کرد وقتی که حجتش به من و من تمام کرد ... من را سوار کشتی خود کرد و بعد از آن امواج وحشی دل من را که رام کرد ... رفت و تبر به دوش گرفت شکست و بعد بر کشتن شریک دلم اهتمام کرد آنگه شکافت نیل وجود مرا به عشق شمشیر کین و نفرت و غم...
-
شعله
جمعه 7 مرداد 1390 16:55
شعله ام لیک رو به خاموشی جادهای در خم فراموشی غنچهای در مسیر پائیزم جای خون در رگم تو میجوشی
-
گل نرگس
دوشنبه 20 تیر 1390 13:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA بیا بیا گل نرگس زمانه بد شده است بیا که دشمن دین راه را بلد شده است جزای هر که به خورشید چشمکی زده است دوباره یکصدو هفتاد ضربه حد شده است بیا ببین که زمین گور دسته جمعی ماست و آسمان که نه آبیست چون لحد شده است هوای زندگی ما چقدر مسموم است در امتحان نفس هر که بود رد شده است...