ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نشئه شدی از نسیمی در راه میخانه دل
دیدی خراباتیان را مسکور پیمانه دل
با انجم دل ربودی جامی ز دستان ساقی
از دفتر سرخ ایثار، در بزم جانانه دل
سرمست از عطر جانان شب زنده داری نمودی
رنگین جگر کردی ازعشق، گشتی تو افسانه دل
دل دادی از دست، آنگه، آن راز پنهان عیان شد
خندید لیلا و مجنون گردید دیوانه دل
رنجید چون مرغ وحشی ازدست نامردمی ها
پرواز کردی چه زیبا، از بام ویرانه دل
انجم دل: اشک چشم
مرغ وحش: دل
در مورد این شعر باید بگم که هیچ جوره دوسش نداشتم، انگار که زیر خاکی باشه... شعرای ما برای عصر ماست... البته اگه شاعر شعر خودتون باشید، چون اگه به من باشه میگم مال هم دورهای های حافظه!
.
.
.
اما گذشته از این حرفا، به نظرم بهتره زبان جدیدی انتخاب کنی، زبانی که مخاطب امروز درگیرشه...
آره خوب این شعر همونطور که بالاش نوشتم بر اساس مطروحه رهبری نوشته شده و زبانش امروزی نیست
من مییومدم اینجا، حس کامنت نداشتم نمیدونم چرا!!! فراموش نکردم...