قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد

نگاه تو


خوشم به خلوت خود با خیال و خاطره ات


و چشم های نجیب و نگاه باکره ات


کجا به غیر محیط وجود تو یکجاست


دوا و درد ... دو خط از شعاع دایره ات


نه کوه نور نه دریا ... چرا به سمت دلم


کشیده لشکری از خنده های نادره ات؟؟


گره زدم سر زلف تو را به بند دلم


چقدر شانه شکسته در اینهمه گره ات


***


شبیه حضرت موسی ... و یا نه ... فرعونی


که پایتخت دلم شد به نام قاهره ات


نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه زهرا چهارشنبه 14 دی 1390 ساعت 20:24

خوشم به خلوت خود با خیال و خاطره ات

گره زدم سر زلف تو را به بند دلم
چقدر شانه شکسته در اینهمه گره ات

عالی... چرا کاملش رو نمینویسید؟ کلا یه موضوع تاریخ یا مذهبی باید تو ادبیات شما باشه دیگه؟؟ فرقی نمیکنه عاشقانه برای کی باشه :)) عجب.

فاطمه یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 14:24 http://n-i-s-t.blogfa.com/

از فیروزه کندم... اینجا مینویسم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد