-
رخ تو
دوشنبه 1 شهریور 1389 01:20
من بودم و یک خیال و ماه و رخ تو چشم ابر بهار و سر به چاه و رخ تو اما چه بود سود ازین کوه خیال جز دوری و مهجوری و آه و رخ تو
-
دوباره ها
چهارشنبه 27 مرداد 1389 13:22
چه دلنشین نشستهای کنار من تلألو دوبارههای کودکی دوباره من دوباره چشمهای تو دوباره خندهها مثال کودکی دوباره این دوبارههای دلنشین مرا به خاطرات دور دور برد به صبحهای زود قبل مدرسه به آن زمان تا همیشه شور برد دوباره زیر لایههای خندهام پر ازدحام و پر کلام میشوم و معنی تمام شعر های ناب دوباره با وجود تو تمام...
-
مهتاب
یکشنبه 17 مرداد 1389 20:10
رخ خود کردهای تو چون مهتاب ظالمانه پنهان ولی به نقاب از شط چشم تو چو تشنه لبان داشتم من طلب ز جرعه آب میبرد گیسوان چون شب تو روز را از دلم ولی به شتاب عکس رخسار همچو ماه تو را کردهام سالها به دل در قاب خواستم جام می زدست تو لیک نکنم اینچنین خراب شراب غم هجران تو ز چهره ربود همه آثار این زمان شباب خواستم تا غنیمتت...
-
نقاشی
دوشنبه 11 مرداد 1389 17:55
با یه غزل شروع میکنیم به نام او چگونه روی ورق عکس خانه را بکشم چگونه عکس گل و آشیانه را بکشم ز روزگار بد و مردم دو صد چهره چقدر رنج و غم این زمانه را بکشم در این دو روزة عمر و ز کثرت آزار چگونه روی سرم بار دانه را بکشم من از همه کشیدمو از تو هم کشم جانا بگو کجای دلم تازیانه را بکشم غم ندیدنت ای گل جوانیام بگرفت ز...