قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد

ویران شود آن شهر که ذکر تو در آن نیست

یک دست بعید است صدا داشته باشد

اما نه اگر إذن تو را داشته باشد

کافیست که باران شود و بر تو ببارد
محتاج اگر قصد دعا داشته باشد
ویران شود آن شهر که ذکر تو در آن نیست
پیوسته دم وا أسفا داشته باشد
گشتیم و به غیر از در این خانه ندیدیم
شاهی که تفقد به گدا داشته باشد
با عرض ادب از کرم مادر سادات
حر میشود آنکس که خطا داشته باشد
مشتاق بهشتیم به شرطى که در آنجا
فردوس خدا کرب و بلا داشته باشد
تایید غلامی تو را در صف محشر
ای کاش که پرونده ى ما داشته باشد

والله لا افارق عمی

شمشیرها بلند شد و ناگهان دوید
عالم نظاره کرد که یک نوجوان دوید
عالم نظاره کرد که لب هاش تشنه بود
پایش توان نداشت ولی نا توان دوید
آتشفشان غیرت آل محمد است (ص)
این کودکی که از بغل عمه جان دوید
او میدوید و قلب حرم پشت پای او 
قلب حرم نه، قلب امام زمان دوید
"والله لا افارق عمی" بروى لب
آغوش باز کرده عمو، شادمان دوید
تا دستهای کوچکش افتاد بر زمین
زینب چقدر بی رمق و بی امان دوید

 

نذر مالک هستی حضرت ابوتراب علیه السلام

سرها فدای رونق بازار مرتضی
ما تکیه میکنیم به دیوار مرتضی

رؤیای کودکی تمام غلام هاست
ایوان طلا و حسرت دیدار مرتضی

وقتی علی قسیم بهشت و جهنم است
هم میروم به جنة و هم نار مرتضی

جانم فدای مالک و سلمان و بوذرش
جانم فدای میثم تمار مرتضی

هر کس رسیده است به جایی، رسیده است
از خاک پای قنبر و عمار مرتضی

سنجیده میشویم قیامت تمام مان
با خط کش محبت و معیار مرتضی

یا رب تفضلی که گدا معتبر شود
آقا شود به برکت انوار مرتضی