ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1)
از پنجره قطار میبینم
که همه چیز میگذرد
جنگل
دشت
آسمان
و چشمانم از تعقیبشان باز میماند
اما هر چه زمان میگذرد
بیشتر در تو گیر میکنم
گلت را با کدامین آب سرشته اند
که اینقدر چسبناکی
2)
روی نیمکت
کنار قاصدکها نشسته ام
شاید باد
مرا هم با خود ببرد
غلط است این تفکر ...!
که بپنداریم زندگی میگذرد
باید به خود بقبولانیم که :
زندگی می ماند...
این من و شما هستیم که میگذریم ...
سلام دوست خوبم شاید منظور مرا خوب متوجه نشدید
این فقط یک سپید عاشقانه است
.
ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ
ﺧﺪاﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ , ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺪا . . .
درود بر سید عزیزو نجیب.در اینجا پرسه می زدم و دلسروده هایت را مرور می کردم که متوجه شدم دو وبلاگ مرا لینک کرده اید.ضمن سپاس از شما در شعله ی آواز لینکتان کردم.سربلند باشید.
سلام و عرض ادب
استاد عزیزم شاگرد نوازی فرمودید
روی نیمکت
کنار قاصدکها نشسته ام
شاید باد
مرا هم با خود ببرد...
خیلی این دو تا شعر و دوست دارم
لست لی ولکنّی أحبک
ما زلت أحبک وحنینی إلیک یقتلنی.
مال من نیستی
اما دوستت دارم
هنوز