قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد

مجذوب

من اصلاً آمدم دنیا که مجذوب علی باشم
یکی از نوکران زشت یا خوب علی باشم
اگر زشتم نوازشهای دشمن را نمیخواهم 
که خوش در معرض تنبیه با چوب علی باشم
اگر خوبم شبیه قنبرش باید تمام عمر
بکوشم بلکه از یاران مطلوب علی باشم
مرا از اغنیای دور از حیدر نگردانم
خدایا فقر قسمت کن که محبوب علی باشم
شب قدری خدا را داده ام سوگند تا من هم
شهید راه ایوان طلاکوب علی باشم

به شیخ عیسی قاسم

باز نمرود پی آتش کین آمده است
و بنی فتنه به سلاخی دین آمده است
سامری رخت شیوخ عربی پوشیده 
گاو با پینه ی بر روی جبین آمده است
فکر جنگ است ولی جنگ جگر میخواهد
نیزه و خنجر و شمشیر و سپر میخواهد
جنگ سخت است از آن خون و خطر میجوشد
مرد جنگی و یل اهل خطر میخواهد
با یلی در پی جنگند که نامش "عیسی" است
شیعه ى حیدر کرار و غلام زهراست
ما نمردیم که تاریخ بگوید روزی
"شیخ قاسم" به صف این همه حیوان تنهاست
نحن ابناء همان شیر جمل اندازیم
صبر داریم که با صلح و صفا دم سازیم
لیک اگر اخم کند مرجعمان میبینید
که ز سرهای شما کوه احد می سازیم
کشتی نوح گذر میکند از طوفان ها
از خطرها تله ها حادثه ها بوران ها
تبر از شانه ی "عیسی" سر بت می شکند
رو شده حقه کذاب ترین چوپان ها

به ولی امر مسلمین جهان

بخند، خنده ی گلها بدون شک زیباست
و اخم تان به عدو، بی بدیل و بی همتاست
از آن زمان که سپردم عنان قلبم را ...
به چشمهای تو دیگر کلید بی معناست
سلام حضرت خار به چشم دشمن ها
چقدر در وجنات شما خدا پیداست
به ضربه های عصایت که پرچم اسلام
به حکم حکمتتان تا ظهور هم بالاست
به عزت و شرف لا اله الا الله 
نمیشود که بگویند مرتضی تنهاست
چه نامهای زیادی در این جهان داری
برای نسل بسیجی که نامتان "آقاست"

بابی انت و امی

مرگ، گل باشد اگر، در طلبش گلدانم
خون اگر ریخته شد، ریشه دهد ایمانم
"مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک"
چند وقتیست در این دایره سر گردانم
"چند وقتیست سرم میل بریدن دارد"
چون اویس قرنى میشکند دندانم
بابی انت و امی که فقط کافی نیست
همه ی دار و ندارم ، همه فرزندانم
بنویسید مرا حرّ فدایی دمشق
بنویسید که بر عهد خودم میمانم
من اگر خوبم اگر بد به شما مربوطم
نگذارید خجالت بکشم.... میدانم
خوب میدانم اگر گوشه ی چشمی باشد
یا دم قدسیتان، با نفسی سلمانم
کاش روزی بخرد در هم و قسمت بشود
به فدای حرم حضرت زینب (س) جانم
در صف حشر که مردم همه گریان باشند
من اگر کشته ی عشق تو شوم خندانم

٢٢/٣/١٣٩٥
 سید علیرضا شجاع 

https://www.instagram.com/moteshaer/

 

به استاد عباس خوش عمل کاشانی

اخوانیه ای تقدیم به استاد عزیزم

قند و شکر، ترانه تو، ضرب المثل تویی
طناز شاعران تویی و خوش عمل تویی
"شاطر حسین" طنز که نان را به نرخ روز
هرگز نخورده است ز روز ازل تویی
چون مطلعی برای غزل های انقلاب
شیرینی و حلاوت بیت الغزل تویی
انجم در اسمان قصیده زیاد هست
اما ستاره ای که شده بی بدل تویی
شعری چنان که "فیه شفاء لناس" هست
میخوانمت همیشه که شهد عسل تویی

به شهید میثم مداوی

نذر عمه جانم و اگر صله ای دارد تقدیم به روح بلند و ملکوتی پاسدار بسیجی دلاور مدافع حرم شهید میثم مداوی 


وصف شما که کار من روسیاه نیست
هر کس به راهتان نرود سر به راه نیست

صبر از شکوه نام شما آبرو گرفت
از این بلند مرتبه تر بارگاه نیست

گفتی که "ما رأیت"، نشان داده ای به ما
هر خواهری که خواهر سلطان و شاه نیست

تا شیعه هست، راه شهادت همیشه هست
تا روضه هست، وقت برای گناه نیست

سرهای ما فدای سر گنبد دمشق
در پیشگاه کوه نیازی به کاه نیست

با خون، مدافعان حرم ثبت کرده اند
در مسلک و عقیده ی ما اشتباه نیست

 

به آقا بگویید حرف رفتن نزند


دعا، دعای گنه کار اگر اثر دارد
خدا ز حال دل مضطرم خبر دارد
تمام ذکر شب روزم این شده، ای کاش
که از پیاله ی ما هر چه خواست بر دارد
بریزد از سر رحمت به جام سید علی 
که شب نیاز عجیبی به این قمر دارد
شکست اگر که سبو خم می سلامت باد
قبیله زنده به آن است چون پدر دارد
گواه حرف دلم قطعه شهیدان است
هزار همچو منی جان به کف پسر دارد