سادگی جایی کنار قبر تختی گم شده ست
عشق هم در بیستون با شور بختی گم شده ست
ریشه ای خشکیده از خاک دلم بیرون زده
بیزبان فهمیده احساس درختی گم شده ست
زنده رود از چشمهای سرخ من سامان گرفت
اصفهان دیگر برایم پایتختی گم شده ست*
راهزن ها هر چه را دارم به غارت برده اند
در سراب زندگی مردی به سختی گم شده ست
کاش در شور غزلها باز پیدایش کنم
بیت هایی را که در گیسوی لختی گم شده ست
Salzwedel
18/01/2015
شعرناب .::. سایت شعر , سایت ادبی , نقد تخصصی شعر
مجموعه اشعار شاعران معاصروجوان،بزرگترین سایت ادبی شعر و ادب فارسی،نقد تخصصی،داستان،شعر کوتاه،شعر نیمائی ،سپید،کلاسیک،غزل،افراغ اندیشه و ترانه
WWW.SHERENAB.COM|