شبیه طفل غریبی پیاده در راهی
دلم برای خودم تنگ میشود گاهی
همیشه ساکت و سردم شبیه برکه و تو
خیال عکس در اب اوفتاده ی ماهی
که سنگ میزنم از زندگی من برود
کنار حسرت تنهایی ام شبانگاهی
نبوده ای و نبودت چه طعنه ها زده است
به ساحل تن تبدار در دل چاهی
همیشه قسمتم این است دیدنت از دور
و این سوال که ایا مرا تو میخواهی؟
مطالب و دست نوشته های شما را خواندیم و به دل نشست .
خوش حال می شویم تا مطالبتان را در تالار گفتگوی همبازی (انجمن شعر ) با دیگران به اشتراک بگذارید .
منتظر حضور گرم شما هستیم .
نشانی ما : www.hambazi.org
نشانی تالار گفتگوی ما : http://club.hambazi.org/
hatman ba eftekhar khedmat miresam
شعر زیبا ولی غمگینی بود
به سر منزل آرزوهاتون خلی زود برسید ایشالا آقا سید.
موفق باشید
یا علی
شعر خدمت یا سعر خیانت ؟
به روزم.دعوتید