قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد

ضریح ارباب

چند وقتیه فکرم حقیقتا مشغول ضریح کهنه اربابه دلم بد جور براش میسوزه خدایییش سخته این جدایی یاد خداحافظی های دردناک خودمون با حرم افتادم. خداحافظ یار باوفای هشتاد سال حسین در کنار حرم رضوی اوقات خوبی داشته باشی. به قول یه عزیزی کاش ما رو هم بعد مرگمون تو موزه امام حسین نشون بدن بگن اینم نوکر بدی نبود. میدونم نوشته ضعیفیه مثل خودم اما...  

 چقدر قصه و راز مگوی زائر ها

نهفته در دلش از گفت و گوی زائر ها

دلش گرفته، عجب بغض خانمانسوزی

و اشک های نهان در سبوی زائرها

قریب هشت دهه همکلامشان بوده

گرفته این همه از خلق و خوی زائرها ...

همین که سخت جدا میشوند از آقا

همین که... عطر جدایی ز بوی زائرها

چقدر خسته و افسرده است و خونین دل

از اینکه راه ندارد به کوی زائرها

دلم برای رفیق قدیمی ام خون است

ضریح مثل من این روزها چه محزون است

گمان کنم که زمان جدایی اش باشد

زمان گریه بی همصدایی اش باشد

دگر به پای علی اکبر(ع) او ندارد راه

زمان طرح سئوال از چرایی اش باشد

کنار موزه ای از هم جدا جدا شده است

نشانه های فصول گدایی اش باشد

که تکه تکه شدن از شروط این عشق است

شهید شش جهت کربلایی اش باشد

رود به شهر خراسان که شاه هم آنجاست

که چشم زائر مانده براه آنجاست

صدای پای رقیبش ز دور می آید

صدای فرشچیان با غرور می آید

چقدر هجمه بر این نو عروس وارد گشت

و چشم منکرشان کووور ... می آید

گمان کنم که النگوی مادرم هم هست

که ذوب در دل امواج نور می آید

و شکر حضرت حق راه را نمیبندند

ضریح حضرتشان در حضور می آید ...

حضور واقعی پیک های استقبال

کنار دود و بلا از تو دور می آید

ضریح گفتم و یاد مدینه افتادم

مدینه گفتم و دردی به سینه افتادم

نظرات 4 + ارسال نظر
... سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 21:34

kheili ziba boood

عبدالله استاد چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 08:17

بسم الله
سلام سید جان
شعرت زیبا بود و جانسوز
فکر میکنم تو غربت بهت عنایتی شده یا اینکه غبار غربت روی شعرت نشسته که اینو من احساس میکنم.شعرایی که اینجا گفتی با شعرایی که تو غربت گفتی یه فرقی با هم میکنن.....البته بنده نه تخصصش رو دارم نه در حدی هستم که از نظر فنی نظر بدم.ولی فکر میکنم تو هم با من موافق باشی.
به هر حال جگرمان را سوزاندی و حال آوردی
موفق و منصور باشی
یاعلی

سیدخدا یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 00:20 http://szh.blogfa.com

سلام خداقوت
من از هر وبلاگی خوشم بیاد پیشنهاد تبادل لینک میدم ، منتهی الان میخوام بگم من لینکتون کردم شماهم اگه خواستی لینکنم کنین ، ینی تا این اندازه شیفته ی وبتونو و شعراتون شدم !
فیضتون مستدام/یاعلی

فاطمه زهرا سه‌شنبه 17 بهمن 1391 ساعت 18:45 http://faatimaa.blogfa.com/

که تکه تکه شدن از شروط این عشق است
این شعرتون خیلی خیلی خوبه. نمیدونم تا الان چند بار خوندمش ولی عالیه عالییییی و پر از حس دلتنگی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد